جدول جو
جدول جو

معنی ظریف منظر - جستجوی لغت در جدول جو

ظریف منظر
(ظَ مَ ظَ)
صاحب دیدار نیکو: و در موضع سقاه هر خوش پسری ظریف منظری... کمر بر میان بسته. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
ظریف منظر
خوشنما هو تاش صاحب دیدار نیکو خوش منظر
تصویری از ظریف منظر
تصویر ظریف منظر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ مَ ظَ)
زشت روی. (ناظم الاطباء). کریه المنظر. بدگل. بدنما. ناخوش دیدار. (یادداشت مؤلف). زشت صورت. بدقیافه:
شخصی نه چنان کریه منظر
کز زشتی او خبر توان داد.
سعدی.
ده بیست نفر از جرگۀ ازرق چشم کریه منظر را فرستاد. (عالم آرا از فرهنگ فارسی معین). رجوع به کریه روی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کریه منظر
تصویر کریه منظر
زشت روی، ناخوش دیدار، بدنما
فرهنگ لغت هوشیار
پری پیکر، پری رخسار، پریرو، پری وار، پریوش
متضاد: بدشکل، ناخوش منظر
فرهنگ واژه مترادف متضاد